جوان آنلاین: چند سال قبل برای یک مأموریت به یکی از اردوگاههای مرزی حزبالله لبنان رفتم. در آن مقر که بچههای حزبالله حضور داشتند، افرادی را دیدم که نمیتوانستم باور کنم به آنجا رفته باشند. بچههایی با خالکوبی و موها و تیپهای آنچنانی! اما به من گفتند نیمی از هزینههای مالی حزبالله به دست همین بچهها تأمین میشود. تعداد زیادی از شهدای حزبالله لبنان هم از میان همینها بودند و عاشقانی که یکی پس از دیگری به آسمان پر میکشیدند. حرفهای زیادی بین ما رد و بدل شد، اما یک جمله تمام ذهنم را به خود مشغول کرد. وقتی گفتند «ما توانستیم از ظرفیتهای این جوانان استفاده کنیم، اما شما در ایران نتوانستید از این جوانها بهره برداری کنید!» بعد از آن روز پیوسته از خودم میپرسیدم «اگر بچههای حزبالله توانستند این ظرفیت قرارگاهی را به میدان بیاورند، ما چرا نتوانیم؟» اینها بخشی از صحبتهای جواد قربانی است. جوانی که در میدان مبارزه با داعش در حریم دفاع از حرم حضور داشته و حالا در گفتگو با او، بخشی از خاطراتش را روایت میکند.
موضوع قرارگاه و راهاندازی آن چطور جرقه خورد و شروع شد؟
اجازه دهید از جایی شروع کنم که سردار محمد زهرایی در محضر امام خامنهای (حفظ الله) گزارشی ارائه کرد که «ما ۱۵درصد از جوانهای حزباللهی را جذب بسیج سازندگی کردیم.» حضرت آقا فرمودند: «برای آن ۸۵ درصد بعدی چه فکری کردید؟» وقتی حضرت آقا این را فرمودند با توجه به آن ذهنیت قبلی به این فکر افتادم که ۸۵ درصد بقیه، بسیاری ازآنها هم قیافه و هم تیپ و هم فکر ما نیستند! چرا ما برای آنها فکری نکرده و برنامهای تدوین نکردیم؟ بعد از این دیدار، با دوستان نخبه جهادی صدها جلسه برگزار کردیم که ما چه باید کنیم که بتوانیم این اتفاق را رقم بزنیم؟ در نهایت به این نتیجه رسیدیم یک قرارگاه مردمی بدون هیچ بودجه دولتی، سازمانی و ارگانی که بتواند با پول مردم و قدرت مردمی کارهای بزرگی کند را تأسیس کنیم. این طرح را با همکاری دوستان به نگارش درآوردیم و خدمت سردار زهرایی و سردار یزدی رسیدیم که ما میتوانیم یک قرارگاه مردمی بزنیم که از سپاه استانی بیشتر کار کند! آن موقع سردار یزدی فرمانده سپاه تهران بودند و گفتند «بروید یک نمونه اولیه بسازید.» ما کارها را شروع کردیم و در جنوب تهران زمینی را از شهرداری گرفتیم و با مردم در شبکههای مجازی ارتباط برقرار کردیم. وقتی وضعیت خانههای محرومان و شرایط آنها را به تصویر کشیدیم و روایت میکردیم، برخلاف تصورمان دیدیم موجی از مردم جهت کمکهای نقدی، فراهمسازی امکانات و کار جهادی پای کار آمدند و ثبتنام کردند. با کمک مردم هم خانههای محرومان را ساختیم و هم سنگ بنای ساختمان قرارگاه را گذاشتیم که به مرور تکمیل شد.
بعد از یک سال از این ماجرا و گسترش فعالیتها توانستیم قرارگاهی با ۱۵ اتاق و سالن جلسات، آشپزخانه و زورخانه ورزش باستانی را که در آن معمولاً مراسم گلریزان برای کارهای خیر برگزار میشود بسازیم که فقط در یک نوبت هزینه آزادسازی ۱۱ مادر زندانی جمع آوری شد.
پایان ساخت قرارگاه مصادف بود با زمانی که توانسته بودیم ۳۷۴ خانه برای محرومان بخریم یا بسازیم.
فرق کار قرارگاهی با گروههای جهادی حوزهها و نواحی بسیج چیست؟
در قرارگاهها محدودیت وجود ندارد و همه افراد میتوانند در کار جهادی سهیم باشند. تمام مردم با هر سلیقهای حتی اگر مسلمان هم نباشند میتوانند در فعالیتهای قرارگاه مشارکت کنند. مثلاً در سیل و زلزله طیفی از مردم که ما بچه حزباللهیها را از خودشان نمیدانند یا بر اثر رسانههای دشمن ذهنیت دیگری نسبت به ما دارند، مبالغ هنگفتی را به حساب سلبریتیها و بازیگرها جهت مشارکت در کار خیر واریز میکنند. بعضاً آنها به گروههای جهادی بسیج اعتماد زیادی ندارند، اما قرارگاهها را طور دیگری میبینند و شرایط اینجا فرق میکند، چراکه قرارگاه با مردم یک رابطه تنگاتنگی پیدا میکند و شهروندان در کار جهادی مشارکت میکنند و بر حسب آن مشارکت گزارش میگیرند.
یعنی اگر مثلاً کسی یک میلیون تومان میدهد، گزارش دریافت میکند که این مقدار پول در چه جایی و برای چه کاری هزینه شده است؟ مثلاً خانوادهای که تلویزیونی را به یک خانواده محروم هدیه داده است ما گزارش تصویری زمان اهدا را ضبط میکنیم و لحظه شادی بچههای خانواده محروم را به تصویر میکشیم.
اوایل شروع فعالیت قرارگاه بود که خانمی ماهی ۵میلیون تومان برای شبکه معاند و بهایی من و تو واریز میکرد تا علیه جمهوری اسلامی فیلم بسازند. خودش میگفت وقتی برنامههای شما را دیدم تصمیم گرفتم دیگر به آن طرف توجهی نداشته باشم و ۵ میلیون تومان را به حساب شما واریز کنم. برای مادر شهیدی که در چهاردانگه مستأجر بود و به دلیل تأخیر اجاره خانه اثاثیهاش به خیابان ریخته شده بود با یک همت همگانی هزینه خرید یک خانه ویلایی را جمع آوری کردیم و بعد از سه روز خانهای خریدیم و به اسم خودش سند زدیم.
اگر ما میخواستیم در عالیترین سطح سپاه این هزینه را تأمین کنیم باید چند ماه نامه نگاری میکردیم. وقتی گزارش این کارها به سردار سلامی داده شد و ایشان فرمودند «ما دهههاست در انقلاب اسلامی به دنبال این مدل میگردیم و این نمونه موفقی است» بعد از مدتی هم ایشان دستور دادند تمام فرماندهان سپاههای استانی و بسیج سازندگی کشور باید به تهران بیایند و مدل برنامهای قرارگاه محرومیتزدایی جنوب غرب تهران را از نزدیک ببینند و حتماً با همسانسازی و توجه به شرایط محیطی، این نمونه را در منطقه خودشان تکثیر کنند. این شد به دستور ایشان ۱۱۰ قرارگاه محرومیتزدایی پهنهای در کشور ایجاد شد و در حال تکمیل است. جالب اینکه برخی مسئولان سپاههای استانی بعد از آموزشهای لازم به نوآوریهای جدیدی دست یافتهاند که این مدل را تکثیر میکنند.
ما در حال حاضر در جنوب غرب تهران شش منطقه و ۱۳۴ محله داریم. در نقشه کلی و تعریف مسئولیتها، یک فرمانده و مسئول قرارگاه و گروهی به عنوان هیئت اجرایی هستند که در زیرمجموعه آنها برای هر منطقه شش مسئول منطقه داریم. البته هر کدام از آنها تا ۲۰ مسئول محل دارند. روش کار قرارگاه در محلات به این صورت است که کسی را که در محله بیشترین کار مردمی داشته باشد به عنوان مسئول محله میگذاریم و از او حمایت میکنیم.
بعد از اینکه قرارگاههای پهنهای و منطقه شکل گرفت چه اتفاقی باید بیفتد؟
اینها میتوانند با یکدیگر هم افزایی و تقسیم کار کنند. مثلاً در تهران الان از دانشگاه شریف، دانشگاه تهران، دانشگاه خواجه نصیر، حوزههای علمیه و... با قرارگاههای دیگر برای اردوی جهادی تماس میگیریم و یکی از قرارگاههای محرومیتزدایی را به آنها متصل میکنیم.
سپس امکانات و فضای اسکان و... را برایشان فراهم میکنیم تا بتوانند خدماتشان را در شرایط بهتری ارائه کنند.
در زمان سیل و زلزله نیز همین قرارگاه در آن منطقه فعال است، کار و اطلاعات را به روز رسانی میکند و سریع انتقال میدهد. در گام آخر ما میتوانیم سریع تصمیم بگیریم در چه حوزهای آنها را پوشش دهیم یا با آنها هم افزایی کنیم.
مثلاً در سال گذشته بیش از ۱۷۰ اثاث ریخته شده مستأجران در خیابان را با پول خیران جمع کردیم و برایشان خانه گرفتیم. در جنوب غرب تهران مثل محلات نعمتآباد، یافتآباد، ترکآباد، اسدآباد و عربآباد ما فقرای آبرومندی داریم که به سوپرمارکتهای محلات بدهکار بودند که خیران پای کار آمدند و بدهی مردم را صاف کردیم.
یا در تابستان برخی خانوادهها کولر و یخچال نداشتند که با یک فراخوان، کولر و یخچال از بالای شهر برای یک خانواده محروم به پایین شهر انتقال یافت. این بخشی از طرحهای ابداعی جمعآوری اثاث دست دوم از مردم بالای شهر و انتقال و تعمیر آنها برای رفع نیاز خانوارهای محروم است.
آیا در قرارگاه صرفاً بحث محرومیتزدایی مطرح است؟
در تمام کارهای مردمی وقتی یک نفر ایده دارد، ما حرفهایش را میشنویم و برای عملی شدن آن برنامهریزی میکنیم و وارد میدان میشویم.
به عنوان نمونه یک نفر میآید و میگوید من میتوانم این کار را انجام دهم و نفر بعدی حرف دیگری میزند و نظر جدیدتری دارد. ما همه اینها را میپذیریم. شما فکر کنید در محلهای که ۱۰۰ ایده وجود دارد هر کس با هر ایدهای میتواند در قرارگاههای پهنهای، منطقهای و محلی گوشهای از کار را بگیرد، فعالیتش را شروع کند و ادامه دهد. شعار ما این است که هیچ محدودیتی وجود ندارد. ما در قرارگاه وام اشتغال در اختیار ایدهها و ابتکارات خوب قرار میدهیم و تا رسیدن به نتیجه مطلوب از آن حمایت میکنیم.